معنی کرم
- کرم (کَ)
- سبزه و بوته و درخت که بر لب آب روید. (ناظم الاطباء). سبزه را گویند که بر لبهای جوی آب رسته باشد. (برهان). سبزه را گویند که بر لب جویبار بروید. (جهانگیری) ، هر چیز را نیز گویند از درخت و بوته و امثال آن که از کنار جوی آب روید. (برهان)
