تخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سریر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی از چوب که بر آن نشینند. ج، کرسی، کراسی ّ. و در کلیات است که کرسی چیزی است که بر آن نشینند و از مقعد قاعد برتر نباشد. (از اقرب الموارد) ، علم و دانش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). گویند: وی از اهل کرسی یعنی اهل علم است. (از اقرب الموارد) ، دانشمند، ملک. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). من قوله تعالی: وسع کرسیه السموات و الارض (قرآن 255/2) ، ای علمه و ملکه. (مهذب الاسماء) ، قدرت. باری و تدبیر او سبحانه. ج، کراسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - کرسی اسقف، مرکز اقامت او. (از اقرب الموارد). - کرسی جوزاء، کواکب. (از اقرب الموارد). - کرسی ملک، عرش او. (از اقرب الموارد)