صورتی باشد زشت که کودکان را بدان ترسانند. (فرهنگ اسدی). هر صورت مهیب و زشتی باشد که بسازند و اطفال را بدان ترسانند. (برهان) (آنندراج). صورت زشت باشد که طفلان را بدان ترسانند. (صحاح الفرس) (غیاث اللغات). صورت زشتی که بجهت ترسانیدن اطفال از گیاه کخ سازند. (فرهنگ جهانگیری). شکل و پیکر زشت و مهیبی که سازند و اطفال را بدان ترسانند و هر چیزی که مشابه و مانند آن باشد. (از ناظم الاطباء). لولو. بخ. یک سر و دو گوش. فازوع. (یادداشت مؤلف). بیقور. فازوعه. (السامی فی الاسامی) : آیم و چون کخ به گوشه ای بنشینم پوست به یک ره برون کنم ز ستغفار. فرخی. ایمن بود از چشم بد آنکس که ز زشتی در چشم کسان چون رخ شطرنج بود رخ زان ایمنی از دیدن هر کس که بگویند اندرمثل عامه که گچ را نپزد کخ. سنائی. - امثال: کخ کخ را نمی برد، لولو، لولو را نمی برد. (از فرهنگ فارسی معین). ، بمعنی صورت زیبا که از چوب و غیره ترتیب دهند و لباس رنگین پوشانند. (غیاث اللغات) : عروس کخ شبستانرا نشاید ترنج از موم بستانرا نشاید. نظامی (از آنندراج)