معنی کبوه کبوه (کَبْ وَ) بروی افتادگی، بی آتش شدگی آتش زنه، گرد و تیرگی. (منتهی الارب) (آنندراج). گرد. (اقرب الموارد) ، وقفه و بازایستادگی به کراهت. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا