کنایه از بوسۀ با صدا، کنایه از بوسۀ خاطرخواه. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). بوسۀ خاطرخواه. (غیاث اللغات). بوسۀ خاطرخواه خوردن باشد. (برهان) ، کنایه از دهان بر دهان مطلوب گذاشتن و زبان مطلوب را مکیدن. (برهان) : در بزم وصال دوش دل محرم بود خاطر چو نهال آرزو خرم بود گنجشک نهاده سینه بر سینۀ باز تا صبح مدار بر کبوتردم بود. ظهوری (از آنندراج)