خری بود بریده دم. (لغت نامۀ اسدی چ اقبال ص 65). خر بریده دم بود. (لغت فرس) (فرهنگ جهانگیری). خر الاغ دم بریده را گویند. (برهان) (آنندراج) : ندانستی تو ای خر عمر کبج لاک پالانی که با خرسنگ برناید سروزن پور ترخانی (؟) ابوالعباس (از لغت فرس). ، هر چاروای که زیر دهانش ورم و آماس کرده باشد. (آنندراج) (برهان). رجوع به کبجه و کبچ و کبچه شود