جدول جو
جدول جو

معنی کام برداشتن

کام برداشتن
(رَ مَ نُ / نِ / نَ دَ)
کام برگرفتن. کام گرفتن. کام یافتن. کامروا گشتن. بمراد رسیدن:
برگرفت از لبش بزور و بزر
همه کامی که می توان برداشت.
اوحدی.
، کام برداشتن و برگرفتن، آن است که چون طفل متولد شود قابله بانگشت عسل کام او بردارد و زقّه در حلقش بریزد و بناگوش کردن نیز گویند. (آنندراج) :
برداشته آسمان ز خون کام مرا
کرده ست چنین بزرگ اندام مرا
خون خوردن من چنانکه در طفلی بود
پستان بدهن شیشۀحجام مرا.
محمد سعید اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا