جدول جو
جدول جو

معنی کالی

کالی
کالی ٔ، اسم فاعل از کلأ بمعنی تأخر،
بیعانه، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، نسیئه: یقال عینه کالکالی، ای نقده و حاضره کالنسیئه، و فی الحدیث انّه صلی اﷲ علیه و سلم نهی عن بیعالکالی بالکالی و هو بیع الدین بالدین و النسیئه بالنسیئه، (اقرب الموارد) (منتهی الارب)،
وامی که به تأخیر افتد و در پرداخت آن درنگ شود، (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، محافظت کننده و نگاهبان، (برهان) (از آنندراج)، در اقرب الموارد کلأ بمعنی حفظ و حراست آمده است:
زندگانی خواجه عالی باد
ایزدش پاسبان و کالی باد،
(آنندراج)،
،
میل و خواهش، (ناظم الاطباء)، کسی که با زنان نان میخورد، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا