جعفر بن شیخ خضر بن شیخ یحیی حلی جناحی الاصل و نجفی المسکن و المدفن که به شیخ اکبر معروف و گاهی به شیخ نجفی موصوف و نسبت شریفش به مالک اشتر موصول میباشد از اکابرعلمای امامیه و اعاظم فقها و مجتهدین اثنا عشریه که علم الاعلام و سیف الاسلام و فقیه اهل بیت و شیخ الفقهاء و صاحب کشف الغطاء و بالجمله قلم و رقم از تحریر مقامات عالیۀ علمیه و اخلاقیه و کمالات نفسانیه اش عاجزو کرامات باهره و مقامات عالیۀ علمی و عملی او مشهور و در کتب تراجم مذکور و بفرمودۀ مستدرک الوسائل از آیات عجیبۀ خداوندی و زبان در وصف وی عاجز و عقول از ادراک او قاصر و در عبادات و آداب و سنن و مناجات اوقات سحر و محاسبه النفس مواظبت بی نهایت داشته و از تلامذۀ آقای بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم و سید صادق فخام و دیگر اکابر وقت بوده و صاحب جواهر و حجه الاسلام رشتی و شیخ محمد تقی صاحب هدایه المسترشدین وسید صدرالدین موسوی عاملی و سید جواد صاحب مفتاح الکرامه و شیخ عبدالحسین اعسم و حاجی کلباسی و نظائر ایشان نیز از تلامذۀ او بوده و ازو روایت نموده و شرح حال هر یک از اساتید و تلامذۀ او در محل مقتضی از این کتاب نگارش یافته و از تألیفات طریفۀ او است: 1- اثبات الفرقه الناجیه من بین الفرق الاسلامیه. 2- احکام الاموات. (الخبائز). 3- بغیهالطالب فی معرفه المفروض و الواجب که رساله ای عملیه و مطلب اول آن در اصول عقائد و دویم آن هم در احکام طهارت و صلوه است. 4- الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه جهال الاخباریین و در آن حقیقت مذهب طرفین را نگاشته و گوید که هر دو در اصول دین متحد و در فروع نیز مرجع هر دو روایات ائمه علیه السلام بوده و در حقیقت مجتهد اخباری و اخباری نیز مجتهد و فضلای طرفین ناجی و طعن کنندگان در هلاکت هستند. 5- شرح قواعد علامه که بعضی از ابواب مکاسب آن را تا مبحث خیارات شرح کرده. 6- العقائد الجعفریه. 7- کشف الغطاء عنی مبهمات الشریعه الغراء که در سفر تألیف شده و گویند که نزد او کتابی غیراز قواعد علامه و یا بجز شرح قواعد و یکی از متون فقهیه نبوده است. و این کتاب شریف بهترین معرف مقامات عالیۀ علمیۀ مؤلف خود بوده و حاکی از کثرت علم و فهم و جودت فکر و حسن سلیقه و کثرت احاطۀ علمیۀ وی است و حاوی اصول و فروع دینیه میباشد و شیخ مرتضی انصاری سابق الذکر میگفته کسی که قواعد اصولیۀ آن کتاب را متقن سازد مجتهد مسلم میباشد و خود کاشف الغطاء میگفته است که اگر تمامی کتب فقهیه را بشویند من همه آنها را از طهارت تا دیات از حفظ خاطر مینویسم ومخفی نماند که شیخ جعفر بجهت همین کتاب کشف الغطاء بعنوان کاشف الغطاء شهرت یافته بلکه عنوان مشهوری اولاد و اعقاب وی هم گردیده که هر یک از ایشان را نیز به کاشف الغطاء متصف داشته و گاهی مثل این خانواده به آل کاشف الغطاء نیز موصوف میدارند و شیخ اکبر نزد سلاطین و ملوک و امرا و تمامی طبقات رعایا محترم و معظم بوده و مهابتی عظیم و مقبولیت عامه داشته و دارای مقام ریاست علمیۀ اسلامیۀ بلامعارض بوده و با این همه صولت و هیبت و وقار و قدرت که داشته بسیار حلیم و متواضع و در اعانت فقرا و ضعفا و دستگیری مساکین و عجزه اهتمام داشته و مساعی جمیله بکار برده و بسا بودی که خودش بشخصه مباشرت کرده و در میان صفوف جماعت دامن خود را پهن کرده و وجوهات اعانۀ فقرا از مردم گرفته و بدیشان میداد و حکایاتی در این باب دارد که نقل آنها و هم چنین ذکر کرامات منسوبه بدان عالم ربانی موجب اطناب است و وفات او در سال هزار و دویست و بیست و هفتم یا هشتم هجرت در نجف اشرف واقع و در محلۀ عماره در مقبرۀ مخصوص این خانواده مدفون و قبر شریفش معروف و مزار مردم است و مخفی نماند که بسیاری از اولاد و احفاد شیخ اکبر از اکابر علمای امامیه و مصدرخدمات عالیۀ دینیه بوده اند و شیخ جعفر علاوه بر مراتب عالیۀ علمیه از ادبای شعرا هم بوده و از او است: انا اشعر الفقهاء غیر مدافع فی الدهر بل انا افقه الشعراء شعری اذا ما قلت دونه الوری بالطبع لابتکلف الالقاء کالصوت فی قلل الجبال اذا علا للسمعهاج تجاوب الاصداء. و نیز در مدح استاد خود سیدمهدی بحرالعلوم گوید: لسانی عن احصاء فضلک قاصر و فکری عن ادراک کنهک حاسر جمعت من الاخلاق کل فضیله فلا فضل الا عن جنابک صادر یکلفنی صحبی نشید مدیحکم لزعمهم انی علی ذاک قادر فقلت لهم هیهات لست بقائل لشمس الضحی یا شمس ضوئک ظاهر و ما کنت للبدر المنیر بناعت له ابداً بالنور و اللیل عاکر ولا للسماء بشراک انت رفیعه ولا للنجوم الزهر هن زواهر. (از ریحانه الادب ج 3 صص 341- 342)