معنی کاسه سرنگون
- کاسه سرنگون (سَ / سِ سَ نِ)
- مفلس و نادار. (غیاث). مفلس و تهیدست و آنکه چنین باشد گویند کاسه اش سرنگون شد. (آنندراج) :
حباب را نبود جز خیال پوچ بسر
هواپرستی این کاسه سرنگون پیداست.
خان خالص (از آنندراج).
، کنایه از آسمان و مردمان باهمت باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
