معنی کارتنک
- کارتنک (تَ / تُ نَ)
- انفست. تنیدۀ عنکبوت. تننده. ثطاء. خانه عنکبوت. نسج عنکبوت. تارهای عنکبوت (در تداول عوام امروزی طهران) : درجیبش را کارتنک گرفته. کارتنه. (برهان). رجوع به کارتنه شود، دهنه. (با بستن و گرفتن صرف شود). و رجوع به عنکبوت شود
