اثاث البیت، فرش و اوانی، آلات خانه، مبل، در فرهنگها همه جا این کلمه را ’کاجال’ یا ’کاچال’ ضبط کرده اند، تنها در لغت فرس چ پاول هورن برای ’کاچال’ نسخه بدل ’کاخال’ با خاء معجمه نیز هست و برای ’کاچالها’ در شعر عنصری: زود بردند و آزمودندش همه کاچالها نمودندش نسخه بدل ’کاحالها’ با حاءحطی است و من گمان میکنم این کلمه کاخال باشد با خاء معجمه نه ’کاجال’ و نه ’کاچال’ و نه ’کاحال’ و مرکب است از کاخ بمعنی کوشک و قصر و غیره و ’ال’ حرف نسبت و این معنی را گذشته از اینکه نسخه بدل اسدی پاول هورن تأیید میکند، بودن لفظ کاخ در بیت بهرامی بقصد جناس، مؤید دیگری است و مصراع بهرامی هم که در فرهنگها شاهد ’کاچال’ آورده اند، شاید در اصل اینطور بوده: بخواست آتش وآن کند را بکند و بسوخت نه تاج ماند و نه تخت و نه کاخ و نه کاخال و کاتب تحریف کرده باشد، رجوع به کاچال و کاچار و آل شود