موزۀ کاخ گلستان، از ابنیۀ دورۀ ناصری. چهل سال پیش، در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه قاجار اصلاً کوچکترین اثر ازعمارات مفصل و زیبائی که امروز به نام کاخ گلستان معروف است وجود نداشت. بجای بنای مجلل کاخ کنونی، باغ بزرگ و زیبائی بود که شاه قاجار، از اندرون خود که حالا بعمارت خوابگاه معروف است و محل یکی از ادارات وزارت دارائی است، برای تفریح و تفرج بدانجا میرفت. یک روز ناصرالدین شاه تصمیم گرفت که برای جواهر سلطنتی خود موزه ای بسازد، و یکهفته بعد از آنروز، که شاه چنین تصمیمی گرفته بود، در جائیکه اکنون کاخ گلستان برپاست چندین متر زمین را کندند تا شالدۀ بنائی را که بزودی میبایست محل حفظ جواهر گرانبهای سلطنتی ایران گردد، بسازند. ساختمان کاخ گلستان در حدود پنجسال طول کشید و در عرض این مدت هفته ای نبود که شاه در پایتخت باشد و شخصاً بسرکشی آن نرود و برای تسریع در اتمام آن دستوری تازه ومؤکد ندهد، هر وقت به آنجا می رفت میگفت: ’کاش عمرم کفاف بدهد که این ساختمان را تمام کنم’. ساختمان کاخ در زمان همان شاه بپایان رسید وانتقال جواهر سلطنتی به تالار موزه آغاز گشت. هنگامی که تمام جواهر، در جعبه آینه های بزرگ کاخ که در دیوار جای دارد چیده و آماده شد ناصرالدین شاه شخصاً برای افتتاح موزه رفت، و پس از بازدید قسمت های مختلف کاخ رو به همراهان کرد و گفت: ’مثل اینکه موزۀ بدی نشده است، دلم میخواهد عمرم وفا کند و خیلی بیش از اینها در تکمیل آن بکوشم. ’ هنوز دو سال از افتتاح موزۀ جواهر نگذشته بود که غوغای تحریم استعمال تنباکو برخاست. مردم برای تظلم و دادخواهی بکاخ شاهی پناه بردند و جار و جنجال بسیار برپا کردند و بدور باغها وکاخها ریختند، و آن وقت ناصرالدین شاه به این فکر افتاد که اگر سیل جمعیت بموزۀ جواهر راه یابد و در و گوهرها را از دل قفسه های شیشه ای بیرون کشد چه میتوان کرد؟ در آنروزها ناصرالدین شاه، برای آنکه ذهن مردم را متوجه این موضوع نسازد نگرانی خود را پنهان داشت اما بمحض آنکه غوغای تنباکو خوابید به بهانۀ اینکه، تالار موزه و کاخ تعمیر لازم دارد، دستور داد جواهر سلطنتی را جمع کرده در گاو صندوق های آهنین بگذارندو به یکی از سردابهای محکم اندرون کاخ سلطنتی ببرندو سپس برای آنکه موزه بر هم نخورد مقداری از ظروف ولوازم گرانبها و قدیمی را که در انبارهای سلطنتی موجود بود برای موزه فرستاد. جواهر سلطنتی از آن پس، تا دوران سلطنت رضا شاه در خاندان قاجاریه بود، در این زمان قسمتی از آن برای پشتوانۀ اسکناس به خزانۀجواهر بانک ملی انتقال یافت و قسمتی دیگر مجدداً بموزۀ گلستان فرستاده شد. یکبار دیگر در شهریور 1320 زنگ خطربصدا درآمد و پس از فرونشستن آتش فتنه جواهر سلطنتی موزۀ کاخ گلستان نیز البته بعنوان امانت به خزانۀجواهر بانک ملی منتقل شد. امروز در موزۀ کاخ گلستان حتی یک قطعه جواهر پیاده وجود ندارد، اما در عوض بر در و دیوار و زمین و سقف آن اشیاء عتیقۀ گرانبها که متأسفانه از هیچکدام تاریخچۀ صحیحی در دست نیست فراوان است. در بالای تالار موزه، روبروی درورودی دو تخت و یک صندلی مرصع در کنار هم گذاشته اند. بزرگترین این تختها، تخت طاوس نام دارد. که در زمان فتحعلی شاه ساخته شده است. میگویند فتحعلی شاه زنی اصفهانی به نام طاوس داشت که او را بیش از دیگر زنان خویش دوست میداشت و هنگامی که خواست او را به عقد خود درآورد دستور داد این تخت را بسازند تا مراسم عقدکنان در روی آن انجام گیرد. هم اکنون مخده و متکای شاهی که فتحعلی شاه در مجالس طرب بر آن تکیه میزده بر روی تخت قرار دارد. بالای قسمت پشتی تخت، از طلای ناب چیزی بشکل خورشید ساخته اند و به همین مناسبت این تخت را تخت خورشید نیز مینامند. تخت طاوس فقط در زمان فتحعلی شاه در مجالس خوشی و بزم، جایگاه شاه بود و از آن پس، شاهان قاجار فقط هنگام تاجگذاری روی آن می نشستند. سمت چپ این تخت بزرگ، تخت دوپلۀ کوچکی قرار دارد که آن را نیز بمناسبت شباهتی که قسمت پشت آن با بال و پر طاوس دارد تخت طاوس نامیده اند. این تخت را نادرشاه از سفر هندوستان جزء غنایم جنگی با خود آورده است و بر رویهم از حیث ارزش و داشتن جواهر گرانبها بر تخت طاوس که فتحعلی شاه ساخته برتری دارد، اما البته از حیث اندازه شاید از نصف تخت فتحعلی شاه هم کوچکتر باشد... در سمت راست تخت طاوس صندلی مرصع و میز کوچکی قرار دارد که به صندلی محمدشاه معروف است. در موزۀ گلستان تابلوهای نقاشی کار اساتید فن فراوان است. بیش از هفتاد تابلو کار استاد بزرگ مرحوم کمال الملک بر دیوارهای آن نصب شده که از همه زیباتر و گرانبهاتر و دیدنی تر تابلوی تالار گلستان است. تالار گلستان که در کنار تالار موزه واقع است اطاقی بسیار بزرگ آینه کاری است که درهای آن بجانب حوض بزرگ باغ مصفای کاخ باز میشود. کمال الملک از گوشۀ شمال غربی این تالار تصویر تمام آن را در حالی که ناصرالدین شاه در وسط تالار روی صندلی نشسته و به بیرون می نگرد کشیده است. کمال الملک برای کشیدن این تابلو به یکی از عمارتهای جنوبی کاخ گلستان نقل مکان نمود و مدت هفت سال روی این شاهکارنفیس کارکرد. این تابلو چنان دقیق و رنگهای آن بقدری طبیعی است که تصور میرود طبیعت را چندین بار کوچک کرده در قابی زرین بدیوار کوبیده اند. استاد کمال الملک برای آنکه این تابلو با حقیقت هیچ تفاوت نداشته باشد حتی عکس خودش را که در آینۀ روبرو منعکس شده کشیده است و شاید این تنها تصویری باشد که نقاش در عین کشیدن یک منظره خودش را نیز نقش کرده است. در موزۀ کاخ گلستان هرچه هست ممتاز و نفیس و دیدنی است. در یکی از ویترینها یکدست سرویس غذاخوری دوازده نفری جای دارد. این سرویس که به سرویس ناپلئونی معروف است جنگهای مختلف ناپلئون را نشان میدهد یعنی بر هر پارچۀ آن صحنه ای از جنگهای امپراطور معروف فرانسه نقاشی شده است. فتحعلی شاه در زمان سلطنت خود به عنوان هدیه سه اسب اصیل و عالی: یکی سمند و یکی کرند ویکی سفید برای ناپلئون بناپارت فرستاد و بنوشتۀ تاریخ نویسان و حکایت یادداشتهای شخصی ناپلئون، امپراطور فرانسه تمام جنگهای معروف و بزرگ خود را روی این اسب ها انجام داده است. خود ناپلئون در جائی مینویسد: ’من آن قدرها که میگویند شجاع نبودم، اسب سفید ایران مرا شجاع کرد. ’ و این اسب سفید هدیۀ فتحعلی شاه که اکنون مومیائی آن در موزۀ ’لوور’ نگهداری میشود همان است که در غالب تابلوهای ناپلئون زیر پای امپراطور فرانسه دیده میشود. در عکس یکی از سینی های این سرویس جلو پای اسب ناپلئون گلولۀ توپی منفجرشده همه اسبهای همراهان ناپلئون رم کرده اند اما اسب سفید با بی اعتنائی بسیار بر جای خود ایستاده بگلولۀ توپ مینگرد. در یکی دیگر از بشقابها، ناپلئون بر سر نعش اسب وفادار خود ایستاده با تأثر بدان مینگرد و در کف یکی از نعلبکی ها ناپلئون سواربر اسب سمند کشتۀ خویش توقف کرده است. این سرویس را ناپلئون بعنوان سپاسگزاری از هدیه های فتحعلی شاه برای وی فرستاده است. در ویترین روبرو، سرویس زیبای دیگری است که امپراطور روسیه برای فتحعلی شاه فرستاد و مهم این است که در عرض این مدت دراز کوچکترین صدمه ای به این سرویسها نرسیده است. چند تابلو از مناظر فرنگ به سبک موزائیک ساخته شده در تالار مزبور دیده میشود، و هر یک مجموعه ای از سنگهای بسیار ریز رنگین است که در کنار هم چیده شده به شکل یک عمارت یا شخص یا یک پرندۀ ظریف رنگین پروبال درآمده است. این تابلوها را که تعداد آنها پنج است مظفرالدین شاه در یکی از مسافرتهای اروپا در ایتالیا خرید. قیمت کوچکترین آنها در آن زمان 5 هزار تومان و بقیه یکی 7 هزار تومان بوده است. غیر از 5 تابلو، یک تابلوی موزائیک دیگر نیزدر تالار زیبای برلیان نصب است که منظرۀ ویرانۀ یکی از میدانهای نمایش روم قدیم را نشان میدهد. این تابلو را دولت ایتالیا به ایران هدیه کرده است. یکی دیگر از اشیاء تاریخی و دیدنی موزۀ کاخ گلستان کلاه خود و سینه بند و زره و شمشیر و سپرشاه اسماعیل صفوی است. چند قدم آن طرفتر کلاه خود معروف آقا محمدخان سرسلسلۀ قاجاریه جای دارد. این همان کلاهی است که در همه عکسها بر سر آقامحمدخان دیده میشود، جنس آن برخلاف تصور مس خالص است و روی آن را در ورامین میناکاری کرده اند، اما برخلاف ظاهرش بسیار سبک است. از شرح قاب ها و قدح ها و شمشیرهای ساخت ایران و بشقاب و سرویسهای گوناگون و گلدانهای بزرگ و کوچک صرف نظر میکنیم فقطکافی است بگوئیم دفتر ابواب جمعی اشیاء کاخ متجاوز از هزار صفحه دارد. فرشهای کاخ نیز همه در نوع خود بی نظیر است. چنانکه گفتیم، این اشیاء همه در تالار موزه جای دارد، اما کاخ گلستان منحصر به تالار موزه نیست. در کنار آن تالارهای متعدد دیگری نیز هست که مجموعاً به نام ’برلیان’ خوانده میشود. تالار بزرگ جائی است که مأمورین سیاسی خارجی، استوارنامۀ خود را به شاهنشاه تقدیم میکنند. برای پی بردن بمیزان عظمت و ثروت موزۀ کاخ گلستان به این چند رقم توجه کنید: در تخت طاوس بر روی هم 1444 قطعۀ الماس، 1431 قطعه زمرد کهنه و نو، 857 قطعۀ لعل و 855 قطعه یاقوت، در تخت نادری که نه تکه میشود 7602 قطعۀ الماس، 7464 قطعۀ زمرد، و در صندلی مرصع محمدشاه 1034 دانۀ مروارید غلطان، 1194 قطعۀ زمرد، 990 قطعۀ لعل، 1114 قطعۀ یاقوت و 1942 قطعۀ فیروزه بکار رفته است. (نقل به اختصار از شمارۀ 11 بهمن ماه 1328 مجلۀ اطلاعات ماهانه)