جدول جو
جدول جو

معنی کاتب اصفهانی

کاتب اصفهانی
(تِ اِ فَ)
محمد بن صفی الدین ابی الفرج محمد بن نفیس الدین ابی الرجاء حامد بن محمد بن عبدالله بن علی بن محمود اصفهانی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به کاتب و معروف به کاتب اصفهانی و عماد کاتب و ابن اخی العزیز. از اکابر فقها و ادبای شافعیۀ اواخر قرن ششم هجرت که در سال پانصد و نوزدهم هجرت در اصفهان تولد یافته و در بغداد نشو و نما کرده و در مدرسه نظامیۀ آنجا فقه و حدیث و ادبیات را فراگرفته، پس به بلاد متفرقه مسافرتها کرده و عاقبت در شام به وزارت صلاح الدین ایوبی نایل گردیده تا در روز دوشنبۀ اول رمضان سال پانصد و نود و هفتم هجرت در دمشق درگذشته و در مقابر صوفیه مدفون شد، و از تألیفات او است:
1 -البرق الشامی در تاریخ و هفت مجلد است.
2- خریدهالقصرو جریده اهل العصر که مشهور است و شامل شرح حال و آثار بعضی از ادبا و شعرای قرن ششم هجرت میباشد.
3- دیوان دوبیت (رباعی) که کوچک است.
4- دیوان الرسائل.
5- دیوان شعر که چهار مجلد است.
6- زبدهالنصره و نخبهالعصره که ملخص کتاب نصرهالفتره مذکور در ذیل است و در پاریس و لیدن چاپ شده.
7- العتبی و العقبی که عتبی الزمان نیز گویند.
8 -الفتح القسی فی الفتح القدسی که در مصر و لیدن چاپ شده و این کتاب را بعد از تألیف بنظر قاضی فاضل رسانده و او نیز به تبدیل نام اصلی آن کتاب (القدح القسی فی الفتح القدسی) که خود عمادالدین بدان موسومش داشته بوده امر کرد که به همین اسم فتح القسی اش مسمی دارد.
9- القدح القسی که مذکور شده.
10- نحلهالرحله.
11- نصرهالفتره و عصرهالقطره در تاریخ سلجوقیان و وزراء و اکابر آن دولت و ظهور ترک بوده کتاب زبدهالنصره مذکور فوق نیزملخص همین کتاب است، و از اشعار عمادالدین است:
اقنع ولاتطمع فان الغنی
کماله فی عزه النفس
فانه ینقص بدرالدجی
لاخده الضوء من الشمس
(ریحانه الادب ج 3 ص 330 و صص 128-129)
لغت نامه دهخدا