جدول جو
جدول جو

معنی کابین کردن

کابین کردن
(کَ دَ)
نکاح کردن. به عقد ازدواج درآوردن. به مهر دادن: مهر المراءه مهراً، کابین آن کرد و داد کابین آن را. (منتهی الارب) :
بباید علی الحال کابینش کرد
بیرزد به کابین چنین دختری.
منوچهری
لغت نامه دهخدا