معنی کاء کاء ضعیف، جبان، (صراح اللغه)، سست و بددل، کاءه بالتاء و کیی و کیاه بفتحهما مثله، (منتهی الارب)، ترسیدن، (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا