ارز هر چیزی. (منتهی الارب). بها در برابر کالا. (از اقرب الموارد). نرخ. ارزش. ج، قیم. (منتهی الارب). رجوع به قیمت شود، ثبات و دوام برچیزی: ما له قیمه، ای ثبات و دوام علی امر. (اقرب الموارد). یعنی او را ارزی نیست و این در حق شخصی گویند که بر چیزی نپاید و بچیزی نیرزد. (منتهی الارب). ، قیمهالانسان، بالا و قد و قامت او. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)