معنی قیش قیش (قَ / قِ) چرم، تسمه. دوال کمر، چرمی که سلمانیان تیغ خود را بدان تیز کند. (فرهنگ فارسی معین) : تیغ را مالید بر قیشی که بود پیش تخمش در رکوع و در سجود. عارف (از فرهنگ فارسی معین). ، نان خمیر و فطیر. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا