کوهان کردن و فراهم آمدن پیه در کوهان، سفوف کردن دواء، خاشاک افتادن در چشم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، تباه شدن کنج چشم کسی و سرخ شدن آن یا برگشتن رنگ گوشت کنج چشم و آماس کردن آن یا کم نزدیک بین شدن و تاریک بین شدن آن. (اقرب الموارد) ، گزیدن پشه آهو را یا دررفتن به بینی آن و تکان دادن آهو سر خود را بدین علت. (اقرب الموارد)