جدول جو
جدول جو

معنی قمری مازندرانی

قمری مازندرانی(قَ مَ یِ زَ دَ)
زیاد بن عمر جرجانی، مکنی به ابوالقاسم شاعر و مادح شمس المعالی قابوس است. تقی اوحدی گفته که از قدماست و زمان آل سامان را دریافته. او راست:
علو تختت کفو بختت فری کارت پری یارت
گزین مسکن کزین مشگین فرین خوبان معین یزدان.
قمری (از ترجمان البلاغه) (مجمعالفصحاء ج 1 ص 477).
زیاد بن محمد جرجانی مکنی به ابوالقاسم از سخنوران نامی و از مداحان شمس المعالی است. در قصیده ای در مدح وی می نویسد:
بتی که سجده برد پیش روی او بت چین
خیال او بود اندر بهشت حورالعین
الف بقامت و میمش دهان و نونش زلف
بنفشه جعد و برخ لاله و زنخ نسرین
بزلفش اندر مشک و بمشکش اندر خم
بچینش اندر تاب و بتابش اندرچین
میان حلقۀ زلفش معلق است دلم
مثال آنکه میان فلک هوا و زمین
ز بادۀ لب او تلخی است عهدۀ من
روا بود که بود تلخ می به از شیرین
خرد ستد ز من او چون شه از معاند جان
دلم کشد ز من او چون شه از تف می کین.
(لباب الالباب عوفی ج 2 صص 19- 20).
وی به سال 403 هجری قمریوفات کرد. (حواشی عروضی ص 28). و رجوع به حدائق ص 25، 38، 75، 108، 109 شود
لغت نامه دهخدا