معنی قلق قلق (قِ لِ) خوی. عادت. سلیقه. شیمه. خوی در حیوان و گاهی در آدمی. - قلق کسی را به دست آوردن، رجوع به ترکیب بعدی شود. - قلق کسی را پیدا کردن، رگ خواب کسی را پیدا کردن. چم کسی را پیداکردن لغت نامه دهخدا