جدول جو
جدول جو

معنی قلع

قلع
(رُ)
از بیخ برکندن یا از جای برگردانیدن، قلع قلعاً، معزول گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا