معنی قعیر قعیر (قَ) دورتک. (منتهی الارب). دورفرود. گود. بعیدالقعر. (اقرب الموارد) : زبهر مجلست ای شاه ابر و باد آمد یکی ز کوه بلند و یکی ز بحر قعیر. مسعودسعد. دم از ندم چو برآرم ز قعرسینه به لب مران به سوی لب دوزخ قعیر مرا. سوزنی لغت نامه دهخدا