ملخ که هنوز پر راست نکرده باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آن صید که از پس درآید. (مهذب الاسماء). آهو و پرنده که از پشت سر آید و بدان تطیر زنند، و این خلاف نطیح است. (اقرب الموارد) ، پدر. گویند: قعیدک لاتفعلن، ای بأبیک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، همنشین. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). مقاعد به معنی مجالس. (اقرب الموارد) ، حافظ. برای واحد و جمع و مذکر و مؤنث. (اقرب الموارد) : قعیدا کل امر، ای حافظاه عن الیمین و الشمال. (اقرب الموارد). هر یک از دو ملک بر چپ و راست آدمی. (مهذب الاسماء) ، قعیدک اﷲ،کلمه استعطاف است مانند قعدک اﷲ و به همان معنی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قعدک اﷲ شود. - قعیدالنسب، ای قریب الاّباء الی الجد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)