معنی قط قط (رَحْیْ) گران گردیدن نرخ. گویند: قطّ السعر قطاً و قطوطاً، قطّ السعر (به طور مجهول). (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، بریدن، بریدن سر قلم از عرض در تراشیدن آن، کندن و هموار ساختن: قط البیطار حافر الدابه، نحته و سوّاه . (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا