شاعری است به روزگار غزنویان و ظاهراً مادح محمود و امیر ابواحمد محمد بن محمود و مسعود بن محمود. عروضی در کتاب چهارمقاله در سلک شعرای ملوک آل ناصرالدین یعنی غزنویان نام او را آرد و گوید: اما اسامی ملوک آل ناصرالدین باقی ماند به امثال عنصری و عسجدی و فرخی و بهرامی و زینتی... و قصار امی - انتهی. و در لغت نامۀ اسدی یک بیت از قصیده ای که در مدح محمد بن محمود بن سبکتکین است برای کلمه کفا به معنی سختی شاهد آمده است: میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین آنک پیش آرد در شادی چو پیش آید کفا. و جز این دو آگاهی در تذکره ها و تاریخ اثری ازین شاعر نیست و بالتبع ضبط تخلص او نیز به دست نیامده است. و بعید نیست که جزء اول تخلص او قصار به فتح قاف و تشدید صادباشد به معنی گازر، مانند کسائی و بخار ساغرجی و اسکاف و اغجی و خبّازی و بانیدی و غضائری و بندار و جوهری که تخلص ها حکایت از پیشه یا شغلی کند، و جزء دویم آن امی به ضم همزه و تشدید میم به یاء کشیده. و شاید این شاعر نیز مانند بعضی شعرای دیگر خواندن و نوشتن نمیدانست. (یادداشت مؤلف). محمد قزوینی در تعلیقات خود بر چهارمقاله آرد: در غالب نسخ و در لغات اسدی ص 27 به همین هیأت نوشته شده است و معلوم نشد نسبت به چیست و ضبط آن چگونه است، و از مداحان سلطان ابواحمد محمد بن محمود غزنوی است. در لغت کفا گوید: ’کفا’ سختی بود. قصار امی گفت: میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین آنک پیش آرد در شادی چو پیش آید کفا. (حواشی چهارمقالۀ عروضی ص 28). ای شکفته گلبن پیوسته با خورشید سر طرفه بیخ و طرفه شاخ و طرفه برگ و طرفه بر بیخ و شاخ و برگ و برت از سیم و ماه و مشک و عود ماه گرد سیم خام و مشک ناب و عود تر