معنی قشف قشف (قَ شِ) پلیدپوست و کهنه هیأت و بدحال و تنگ زیست، سوخته روی از تاب آفتاب. قشف. قشف. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قشف شود لغت نامه دهخدا