مظفرالدین عثمان (582- 587 هجری قمری). بعد از فوت اتابک ایلدگز پسر بزرگتر وی نصرهالدین محمد جهان پهلوان مقام اورا در راندن امور ملکی یافت و برادر خود مظفرالدین عثمان قزل ارسلان را به آذربایجان و اران به امارت فرستاد. قسمت غربی آذربایجان از حدود تبریز تا حوالی الجزیره در دست خاندانی بود از بقایای روادیان، و این خاندان از اوایل قرن ششم هجری یعنی دورۀ سلطنت سلطان محمد بن ملکشاه در این ناحیه امارت یافته بودند، و از مشاهیر ایشان است آق سنقر پسر احمدیلی. فرزندان احمدیل در تبریز و مراغه و حصار محکم رویین دز از قلاع مراغه را در تصرف داشتند و در عهد ایلدگز گاهی با او در مقام آشتی بودند و زمانی در نزاع و جدال. در سال 570 یعنی دو سال پس از مرگ ایلدگز اتابک جهان پهلوان به علت مرگ امیر احمدیلی تبریز و مراغه موقع را برای تصرف آن نقاط مناسب یافت و خود مراغه را در محاصره گرفته و برادرش قزل ارسلان تبریز را، عاقبت امیر احمدیلی با جهان پهلوان صلح کرد و تبریز را به او واگذاشت. از سال 571 که جلوس طغرل دوم است تا 582 تاریخ فوت اتابک، زمام سلطنت آخرین پادشاه سلجوقی عراق که در هفت سالگی به جای پدر نشست در دست جهان پهلوان بود و این مرد کافی عادل ادب پرور به خوبی بلاد وسیعه ای را که او و پدرش تحت امر طغرل آورده بودند اداره مینمود. جهان پهلوان از قپته خاتون دختر اینانج شحنه ای دو پسر داشت، قتلغ اینانج و میرمیران که هیچکدام به امیری نرسیده اند لیکن دو پسر دیگر که او را از کنیزی آمده بود، یعنی ابوبکر و اوزبک هر دو اتابکی و امارت یافته اند. چون اتابک جهان پهلوان وفات یافت برادرش قزل ارسلان در دستگاه طغرل سوم زمامدار شد و او قپته خاتون زوجه برادر را هم به عقد خود درآورد لیکن به شرحی که در سلطنت طغرل آمده به زودی میان او و سلطان به هم خورد و قزل ارسلان طغرل را محبوس کرد و برای خود تهیۀ اسباب سلطنت دید، اما در شعبان 587 شبی او را کشته یافتند و بدنش پنجاه زخم کارد خورده بود، و نسبت قتل او را بنابر عادات معمول آن ایام به فدائیان اسماعیلی بستند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 53، 532، 534، 558 و تاریخ گزیده چ لندن ص 466، 475، 478، 837 شود