معنی قرنب - لغت نامه دهخدا
معنی قرنب
- قرنب(قَ نَ)
- کلاکموش. (منتهی الارب) (آنندراج). یربوع، موش، بچۀ موش. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
واژههای مرتبط با قرنب
قرنب
- قرنب
- تهیگاه. (منتهی الارب) (آنندراج). خاصره. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زرنب
- زرنب
- پارسی تازی گشته زرنب سرخدار سرو ترکستانی سرخدار سرو ترکستانی رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار
زرنب
- زرنب
- گیاهی با برگ های درشت مایل به زرد، گل های زرد و ساقه هایش مجوف که در گذشته مصرف دارویی داشته، سرو ترکستانی
فرهنگ فارسی عمید