معنی قرع
- قرع (رَ بَ)
- چیره شدن در قرعه زدن، کوفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، زدن. زدن در: قرع باب، کوفتن در، برجهیدن گشن بر ماده، پشیمان گردیدن و بر هم سائیدن. گویند: قرع فلان سنه، پشیمان گردید و بر هم سائید دندان را از ندامت، فال زدن به قرعه. (منتهی الارب)
