معنی قدوم قدوم (رَءْنْ) از سفر بازآمدن. (منتهی الارب). گویند: قدم من سفره قدوماً و قدماناً و مقدماً، از سفر بازآمد. (منتهی الارب) : که هیهات قدر تو نشناختم به شکر قدومت نپرداختم. سعدی. ، در پیش رفتن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل) لغت نامه دهخدا