معنی قبجه قبجه(قَ جَ) یک کبک. (ناظم الاطباء). تاء در آخر آن برای وحدت است. (ناظم الاطباء). بر مذکر و مؤنث اطلاق شود چون حمامه. (منتهی الارب). رجوع به قبج شود لغت نامه دهخدا