بمعنی قباچای است که قبا و جامۀ کوچک باشد. (برهان) ، قباچای. قباچه نوعی از کلاه از برای دفع سرما. (فرهنگ دیوان البسه چ استانبول ص 202). نوعی از کلاه زمستانی. (فرهنگ نظام بنقل دکتر معین در حاشیۀ برهان) : روزی که قباچۀ سیه می پوشد در ظلمت شب صورت جان می بینم. ابوعلی مروزی. گاهی گشادگی بودت گه گرفتگی داری قباچه و فرجی زان فراخ و تنگ. نظام قاری (دیوان ص 89). از آن قباچۀ قلمی دوخته نگر با جامۀ شکافته غنج و دلال و دوست. نظام قاری (دیوان ص 41)