جدول جو
جدول جو

معنی قاضی قوام الدین

قاضی قوام الدین
(قَ مُدْ دی)
بغدادی. یکی ازقضات پاکدامن و متدین عهد خوارزمشاهی است. سلطان جلال الدین در دوران حکومت اتابیگ ازبک ولد جهان پهلوان محمد به تبریز عزیمت کرد. اتابک از سطوت سلطان اندیشیده و تبریز را به زن خود ملکه دختر طغرل سلجوقی واگذاشت و خود گریخت. سلطان جلال الدین به سال 722 هجری قمریبیرون تبریز اردو زده و به محاصرۀ شهر پرداخت. روزی ملکه به باروی قصر برآمده، چشمش بر سلطان جلال الدین افتاد و آتش عشق وی در کانون سینه اش زبانه کشید و به امید ازدواج با سلطان خوارزمشاهی ادعا کرد که شوهرم مرا طلاق داده است. قاضی قوام الدین چون دعوی بیهودۀ او را میدانست، به سخن وی وقعی ننهاد و برای اجراءصیغه حاضر نشد، ولی یکی از اهل دیانت به نام عزالدین قزوینی ملکه را گفت: اگر منصب قضاء تبریز مرا عنایت فرمائی، این مواصلت را به انجام رسانم. ملکه در دم منشور قضای تبریز را به نام عزالدین مرقوم داشت. عقد مناکحت میان ملکه و سلطان انعقاد یافت، و سلطان ازاردوگاه خود در بیرون شهر تبریز به حجلۀ ملکه خرامید و اتابک ازبک از شنیدن این خبر از غایت اندوه درساعت بمرد. (حبیب السیر چ قدیم جزء 4 از ج 1 ص 237)
لغت نامه دهخدا