اصلش از طبس است. اما در هرات متوطن بود و در علوم معقول محسود اقران و با وجود انواع فضائل و کمالات در فن و نظم و نثر قدرتی کامل داشته و قصائد رنگین و معانی متین دارد. وی از مریدان قاضی القضاه قاضی منصور فرغانی است که در خراسان به صدرالشریعه مشهور بوده و در هرات به سال 273 وفات یافته است. او راست: نظارۀ جمال عروس تو میکند دزدیده از دریچۀ این منظر آفتاب. # ز گردی کز هوای کفر خیزد چه زحمت موکب پیغمبری را؟ ز خاری کز درخت شرک روید چه نقصان ذوالفقار حیدری را؟ # گر نشدی آشکار معجزۀ لعل تو قفل زدی روزگار بر در پیغمبری هیچ شبی نگذرد تا نکشد زلف تو قافلۀ روز را سوی جهان رهبری. # بر برگ گلت بنفشه ره خواهد کرد از لاله بنفشه تکیه گه خواهد کرد از آتش رخسار تو بر خواهد خاست دودی که هزاردل سیه خواهد کرد. (آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 67، 68)