مولانا قاضی سنجانی، از مشاهیر شعرای ایران و از احفاد شاه سنجان شاعر ایرانی بوده و به نوشتۀ قاموس الاعلام منظومه ای موسوم به مخزن الاسرار دارد که به نام امیرعلی شیرنوائی نظم کرده و غزلیات و مثنویات دیگری نیز دارد. وی در 90سالگی بنای عشق بازی گذاشت و به سال 941 هجری قمری وفات یافت. در سفینه الشعراء آمده: منظومۀ قاضی سنجان موسوم به منظر الابصار است که آن را در استقبال از مخزن الاسرار نظامی گفته است. وی بدقت ذهن و ذکاوت معروف به وده اتفاقاً در 90 سالگی معاشقه دامنگیر او شد و ملعبۀ جوانان گردید. روزی جوانی از راه مطایبه از وی پرسید این شعر از کیست: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو ریش سپید در پی زلف سیه مرو قاضی در دم این شعر را خواند: پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت موی سپید کردم جاروی آستانت. و سپس گفت گویندۀ آن شعر همان گوینده این شعر است. و در کشف الظنون آرد: منظر الابصار (منظر الابرار) منظومۀ پارسی قاضی سنجان است و ظاهر این کلام آن است که وی قاضی سنجان است نه سنجانی ولی ظاهر کلام قاموس الاعلام آن است که او را به جهت انتساب به جدش سنجان، سنجانی گویند. این شعر او راست: چو لاله بادل پرداغ حسرت زین چمن رفتم تو ای شاخ گل رعنا بمان باقی که من رفتم. (کشف الظنون و سفینه ص 303) (قاموس الاعلام ج 4 ص 2654) (ریحانه الادب ج 2 ص 237)