جدول جو
جدول جو

معنی قارظان

قارظان(رِ)
قارظین. لقب دو تن که هر دو یا یکی از آن دو به نقل اساطیر به جستجوی برگ درخت سلم شدند و برنگشتند: 1- یذکربن عنزه بود. 2- عامر بن رهم، و این مثل شد: الاآتیک او یؤب القارظ العنزی. (منتهی الارب) (تتمه صوان الحکمه ص 19) : نیایم تا قارظ عنزی بازنگردد:
بهر تنی که می اندر شود غمش بشود
چنانکه باز نیاید چو قارظ عنزی.
منوچهری.
... در جهان آواره شد و ثانی فقید ثقیف و ثالث قارظین گشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی 1272 ص 378).
رجوع به قارظ عنزی شود
لغت نامه دهخدا