معنی فوه فوه دهان، ج، افواه، افهاه، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، دندان، دیگ افزار، بوی افزار که از آن خوشبوی را نیکو سازند، رنگ شکوفه و گونۀ آن، صنف هر چیزی و گونۀ آن، ج، افواه، جج، افاویه، (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا