جدول جو
جدول جو

معنی فندق شکن

فندق شکن
(فَ دُ شِ کَ)
آلتی که بدان پوست فندق شکسته و مغز بیرون آورند. (یادداشت مؤلف) ، آنکه بوسه بر زیبایان زند. نعت فاعلی مرخم از فندق شکستن به معنی بوسه زدن:
ما به بوسه بر لب ساقی شده فندق شکن
او فغان زآن پستۀ شکّرفشان انگیخته.
خاقانی.
، نیز به معنی خود بوسه است:
من کیم کز شکر و پستۀ تو
بوس فندق شکنت نارم جست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا