معنی فندق فندق (فُ دُ) کاروانسرا. ج، فنادق. (فرهنگ فارسی معین). مهمانسرای. (منتهی الارب). خان السبیل. فنتق. (اقرب الموارد). مهمانخانه. هتل. (یادداشت مؤلف) : در فندق تو بود دکانش صد کوزه و مغز در دهانش. خاقانی لغت نامه دهخدا