معنی فنجل فنجل(فُ جُ) سیاه گوش. (منتهی الارب). عناق الارض. (اقرب الموارد). سیاه گوش. تفه. پروانه. فروانق. عنجل. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا