معنی فلیق فلیق (فَ) کار شگفت، بلا و سختی. (منتهی الارب). داهیه. (اقرب الموارد) ، رگی که بر گردن بلند برآید، رگی در بازو، مغاکی پیش حلقوم شتر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا