معنی فگار گردیدن فگار گردیدن (دَ کَ دَ) فگار شدن. مجروح شدن. خسته شدن: خار مدرو تا نگردد دست و انگشتان فگار کز نهال و تخم تتری کی شکر خواهی چشید؟ ناصرخسرو. رجوع به فگار شدن شود لغت نامه دهخدا