معنی فقم
- فقم(ذَب ب)
- بیشی برآمدن دندان پیشین بالایین کسی چندان که بر زیرین ننشیند یا برعکس آن، فیریدن، تکبر نمودن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خرامیدن. (منتهی الارب) ، کم شدن مال کسی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، افزون گردیدن مال کسی. (از منتهی الارب) ، دشوار شدن کار و سترگ گشتن. (از اقرب الموارد)
