در فارسی فعلی است که از اسم مفعول فعل اصلی با کمک یکی از فعل های شدن، گشتن، گردیدن ساخته شود و معمولاً مسندالیه یا فاعل ظاهری جمله مفعول فعل است و آن را مجهول از این نظر گویند که فاعل آن مجهول و ناشناخته است: کتاب خوانده شد، یعنی کسی کتاب را خواند یا مانند این مثال: حسد آمد همگان را ز چنان کار از او برمیدند و رمیده شد از شیر حمیر. ناصرخسرو. رجوع به فعل معلوم شود