جدول جو
جدول جو

معنی فعال

فعال
(فِ)
جمع واژۀ فعل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، فعلی که از دو فاعل باشد مانند. مرّ، دستۀ تبر. (از اقرب الموارد). رجوع به فعال شود
لغت نامه دهخدا