جدول جو
جدول جو

معنی فصل الخطاب

فصل الخطاب
(فَ لُلْ خِ)
پیدا کردن. سخن، جدا کردن. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، کلامی بلیغ که جدا کند حق را از باطل. (یادداشت مؤلف). الفصل بین الحق و الباطل. (اقرب الموارد). هر کلامی که فصیح و روشن باشد و فرق کننده بود میان حق و باطل. (غیاث) :
همه گفتار او فصل الخطاب است
همه کردار او سحر حلالا.
عنصری.
بنشست و خطبه کرد و بفصل الخطاب گفت
گر مشکلیت هست سوءالات کن تمام.
خاقانی.
، کلمه اما بعد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، عبارت البینه علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه. (یادداشت مؤلف) (از منتهی الارب). رجوع به کلمه فصل شود، احادیث نبوی که فاصل است میان حق و باطل، یعنی جداکننده است حق را از باطل. (غیاث). رجوع به کلمه فصل شود
لغت نامه دهخدا