معنی فصد
- فصد (دَ دَ قَ)
- رگ زدن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) :
به چاه جاه چه افتی و عمر در نقصان
به قصد فصد چه کوشی و ماه در جوزا.
خاقانی.
، قطع نمودن جهت کسی عطا را و درگذرانیدن و روان کردن. (منتهی الارب). قطع و امضای عطا جهت کسی، شکافتن رگ بیمار را. (از اقرب الموارد)
