جدول جو
جدول جو

معنی فسون کردن

فسون کردن
(دُ گِ رِ تَ)
افسون کردن و جادویی کردن. (یادداشت مؤلف) :
چه فسون کردی بر من که بتو دادم دل ؟
دل چرا دادم خیره به فسون تو به باد.
فرخی.
بلیناس گفت اگر همین ساعت بیرون روی و اگرنه فسونی کنم که ناچیز گردی. (مجمل التواریخ و القصص).
دامن دوست بصد خون دل افتاد به دست
به فسونی که کند خصم رها نتوان کرد.
حافظ
لغت نامه دهخدا