معنی فسرده رحم فسرده رحم(فُ / فِ سُ دَ / دِ رَ حِ) نازا. عقیم، نظیر: فسرده پستان: مادر بخت فسرده رحم است خشک دارد سر پستان چه کنم ؟ خاقانی لغت نامه دهخدا